تا آنکه برآید مه رخسار تو ناگاه | |
در چاه فراق تو اسیریم به ولله | |
شبگرد بیابان فراقیم همیشه | |
با دیده پر اشک و دل و سینه پر آه | |
صبحم به شب آید به نوای تو کجایی | |
رحمی کن عزیزا تو بر این ناله جانکاه | |
روزم که چنین است ، همین است مرامم | |
از اول شب در طلبت تا به سحرگاه | |
در هجر تو تنها دل ما نیست که خون است | |
خون گشته افق نیز به هنگام شبانگاه | |
تقدیر سعید از ازل اینگونه رقم خورد | |
از هر دل عاشق که
بپرسی بود آگاه
|
درباره این سایت